روزی که بدنیا آمدی****
سلام کوچولوی خوشگلم! سلام فرشته ی زیبای من
زمینی شدنت مبارک
بلاخره انتظارآمدنت در17 شهریور به پایان رسید و
همونطور که حدس زده بودم مثل خواهرت در ماه رضوی و
در دهه کرامت بدنیا آمدی تویکشنبه دوم ذی القعده ساعت 14وده دیقه و
خواهرت سه شنبه چهارم ذی القعده ساعت7و ربع.
و اینکه شما دو تا در دهه کرامت بدنیا آمدید نشان از عنایت و لطف دو معصوم یعنی
حضرت معصومه و امام رضا علیهما السلام به شما دو نازنین هست.
و همچون آن دو بزرگوار خواهر وبرادر تولدتان دریک ماه قمری شد .
و قبلا هم گفته بودم که درحرم امام رضا علیه السلام دعاکرده بودم که
گل پسری مثل تو رو داشته باشم.
عزیزم وقتی اولین بار تو رو دیدم خیلی تعجب کردم چون خیلی
شبیه خواهرت فاطمه معصومه بودی
و من هیچوقت تصور نمیکردم که تواینقدر شیرین و بامزه و ناز باشی چون
همش فک میکردم دختربچه ها ناز وشیرین میشن!
روزی که من و تو از بیمارستان به خونه اومدیم وخواهرت ما رو دید با تعجب وخوشحالی ما
رو نگاه کرد.برق شادی تو چشماش موج میزد وگفت مامان آخرش محمد مهدی اومد.
یه عروسک بزرگی براش ازمشهد خریده بودیم و قایم کرده بودیم اونو نشونش دادیم
و گفتیم که داداشی برات کادو آورده با اینکه عاشق عروسکه نیم نگاهی به عروسک کرد
و اما بعدش همه ی حواسش به تو بود بادقت به دست و پاهات نگاه میکرد و
میگفت وای چقدر کوچولویه!یا میگفت بزارش بغلم.تازه برات کنجد آورد و
گفت مامان این خیلی ریزه محمد مهدی میتونه اونو بخوره خفه نمیشه!
انشااله شما دو نور چشمانم درسایه امامان پاکمون
به درجات بزرگ معنوی برسید.
خدایا به خاطر این نعمت بزرگ و زیبا صدهزارمرتبه شکر.
وبلاگ آبجی عزیزم : * فاطمه معصومه جون * |
http://fmm.niniweblog.com |